تسمیه (فقه)تسمیه به معانی بردن نام خدا و تعیین به اسم و نامگذاری آمده است. ۱ - کاربرد فقهیاما اصطلاح «تسمیه» بیشتر در کاربرد فقهی مانند تذکیه، نماز ، وضو و جز آنها استفاده میشود، [۱]
محمد حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۷۶، به کوشش عبدالرحیم ربانی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
[۲]
عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۲۵۷- ۲۵۸، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
و البته همیشه با «بسمالله» مساوی نیست و مطلق ذکر خدا ست. همچنین «تسمیه» تکبیر، تحمید، تحلیل، تسبیح و جز آنها را نیز در برمیگیرد که هر کدام از اینها برای حلیت ذبیحه کافی است. [۳]
محمد حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۶۸، به کوشش عبدالرحیم ربانی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
حنبلیان تسمیه در وضو را که در نزد شیعه مستحب است، واجب دانسته، و آن را به ذکر «بسمالله» مقید میسازند، ذکری که چیزی دیگر نمیتواند به جای آن مجزی باشد. [۴]
عبدالله ابن قدامه، المغنی، ج۱، ص۷۶، بیروت، دارالمکتب العربیه.
بعضی نیز ذکر هر یک از نامهای خدا را به شرطی که از پس عبارت «باسم» بیاید، روا میدانند، مانند «باسم العظیم» و «باسم الکریم» و جز آنها. [۵]
علی مرداوی، الانصاف، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
همچنین از شروط صید آن است که با نام خدا تیر به سمت شکار پرتاب شود. اینجا ذکر «بسمله» یا تکبیر به عنوان سنت ضروری است، هرچند ترک آن سهواً مانع حلیت صید نیست. [۶]
علی هیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۹، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
همچنین ذکر «بسمله» در وضو، دعا، هنگام خوردن، خوابیدن، از پس بیدار شدن، سوار و پیاده شدن بر مرکب، دفن میت و تمام اعمال روزانه، چه شخصی و چه عبادی در فرقههای مختلف اسلامی سنت است. [۷]
محمد ابن حبان، الصحیح، ج۷، ص۳۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق.
[۸]
عبدالله ابوالشیخ، العظمة، ج۴، ص۱۵۳۸، به کوشش رضاء الله مبارکفوری، ریاض، ۱۴۱۰ق.
[۹]
احمد جصاص، احکام القرآن، ج۵، ص۲۶۴، به کوشش عبدالسلام محمدشاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۱۰]
محمد ابن قیم جوزیه، زاد المعاد، ج۱، ص۱۵۵، به کوشش شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، کویت/ بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
۲ - بسمله در قرآن«بسمله» به صورت کامل آن ۱۱۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است، در افتتاح ۱۱۳ سوره و در آیه ۲۷ سوره نمل که عبارت آغازین نامه سلیمان پیامبر (علیهالسلام) به ملکه سبا است. سوره توبه تنها سورهای است که با بسمله آغاز نشده است. مفسران علل گوناگونی برای آن ذکر کردهاند، مثل اینکه چون خطاب به اعراب بود و رسم اعراب برآوردن نام خدا نبوده است، مطابق رسم خودشان با ایشان صحبت شده است، یا اینکه در نزول به همراه جبرائیل آورده نشده بود، یا اجتهاد عثمان باعث حذف این آیه از ابتدای سوره شد و... تا آنجا که عدهای این سوره را با انفال یکی دانسته، و هفتمینِ سوره طِوال خواندهاند. معتبرترین قول عدم تناسب مفهومی آیات ابتدای سوره توبه با بسمله است که در حدیثی از امام علی (علیهالسلام) بیان شده است: بسمله امان است و برائت، با شمشیر نازل شده است و با امان جمع نمیشود. [۱۱]
محمد کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۰۱، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۲]
محمد حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۳۰، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
[۱۳]
محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۶۳، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۱۴]
ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۳۲۲، بیروت، ۱۴۰۱ق.
دو کلمه اول این ذکر، یعنی «بسمالله» به تنهایی در سوره هود در وحی به نوح (علیهالسلام) برای سوار شدن به کشتی ذکر شده است.۲.۱ - دیدگاه شیعهاز دیدگاه شیعه همه بسملهها جزو سورهاند، بالاخص در «بسمالله» سوره فاتحه به عنوان اولین آیه مصحف و سوره علق به عنوان اولین آیه نازل شده بر پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) تأکید شده، و یکی از مهمترین آیات سبع المثانی دانسته شده است. در این دیدگاه هر بسمله نشانی برای آغاز سورهای نو در جریان نزول قرآن و طبعاً جزو سوره بوده است، و مخالفان این نظر را سارقان ۱۱۳ آیه از کتاب خدا نامیدهاند. ثمره فقهی آن نیز به حدی است که نمازگزار باید برای قرائت بسمله نیز نیت انتخاب سوره را داشته باشد. همچنین درصورت اعاده سوره، بسمله سوره جدید نیز اعاده میشود و برای صاحبان عذر قرائت بسمله سور عزائم نیز ممنوع است. روایات شیعی آغاز همه کتابهای آسمانی را با بسمله میداند، هرچند هماکنون در کتب آسمانی موجود چنین عبارتی وجود ندارد که یا به سبب تحریف کتب آسمانی است یا باید روایات وارد را به گونهای دیگر خواند [۱۶]
احمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۱۱، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۲ق.
[۱۷]
طبری، جامع البیان، ج۱۴، ص۶۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۲۳]
محمد حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۷۴۶، به کوشش عبدالرحیم ربانی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
[۲۴]
ابوالقاسم خویی، البیان، ج۱، ص۴۶۸- ۴۷۸، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م.
۲.۲ - دیدگاه اهل سنتآراء اهل سنت در این زمینه متنوع است. در یکی دو سوره مثل حمد و کوثر «بسمالله» را جزو آیات سوره میدانند. [۲۵]
محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۱۳،به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۲۶]
مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۱، ص۳۸۱، به کوشش موسی شاهین لاشین و احمد عمرهاشم، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
[۲۷]
محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۹۳، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۲۸]
یحیی نووی، شرح صحیح مسلم، ج۴، ص۱۱۲، بیروت، ۱۳۹۲ق.
[۳۰]
محمد شوکانی، فتحالقدیر، ج۱، ص۱۴، بیروت، دارالفکر.
اما شافعی همه بسملهها را جزو سوره میداند، [۳۱]
حسین ابن خالویه، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، ج۱، ص۱۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰ق.
حال آنکه مالک هیچیک از بسملهها را آیه نمیداند و دیگران بسملهها را فقط فاصلی برای سورهها میدانند. [۳۲]
احمد ابن تیمیه، کتب و رسائل و فتاوی، ج۲۲، ص۴۰۶، به کوشش عبدالرحمان نجدی، بیروت، مکتبة ابن تیمیه.
۲.۳ - ثمره اختلافاختلاف در این دیدگاه زمینهای برای چالش در فتاوی متنوعی درباره وجوب خواندن و اعاده در صورت ترک عمدی و استحباب جهر یا وجوب جهر حتی در نمازهای اخفاتیه شده است. [۳۷]
محمد حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۷۴۷، به کوشش عبدالرحیم ربانی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
[۳۸]
حسین ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱، ص۴۶-۵۰، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۵ش.
هرچند روایاتی نیز بر جواز آن در نماز وجود دارد. از میان اهل سنت فقط شافعیها آن را فرض میدانند، تا آنجا که اقتدا به ولی امر یا نایب او که بسمله را ترک میکند، محل اشکال دانستهاند. [۴۰]
روضة الطالبین، ج۱، ص۴۵۲، روضة الطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق.
حنفیه و حنابله آن را مستحب و البته با اخفاء و مالکیه قرائت آن را در نماز مگر در نوافل روا نمیدانند. [۴۲]
محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۰، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۴۳]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۷۳، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۴۴]
یحیی نووی، المجموع، ج۳، ص۳۳۳، بیروت، دارالفکر.
[۴۵]
عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۲۵۷، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
[۴۶]
مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۱، ص۳۸۰، به کوشش موسی شاهین لاشین و احمد عمرهاشم، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
[۴۷]
سلیمان ابوداوود، السنن، ج۱، ص۲۶۷- ۲۶۹، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
ریشه این نظر به روایات تاریخی برمیگردد که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) و خلفای ثلاثه نماز را یا بدون بسمله، یا بدون جهر آن میخواندهاند، [۴۸]
احمد نسایی، السنن الکبری، ج۱، ص۳۱۵، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م.
هرچند سیوطی این روایات را مضطرب میداند. [۴۹]
سیوطی، تنویر الحوالک، ج۱، ص۱۰۲، بیروت، ۱۴۱۸ق/ ۱۹۹۷م.
۳ - تسمیه به معنی نام خدااز معناى نخست در بابهاى طهارت، صلات، حج، نکاح، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن رفته است. ۳.۱ - تسمیه در ابتدای هر کاربردن نام خدا هنگام شروع به هر کارى، مستحب [۵۰]
وسائل الشيعة، ج۱، ص۴۲۳.
و در موارد خاصّى بر آن تأکید شده است، از جمله: هنگام دخول به بیت الخلاء و خروج از آن، هنگام برهنه شدن براى بول کردن، هنگام وضو گرفتن و غسل کردن،هنگام پوشیدن لباس، [۵۵]
وسائل الشيعة ج۱، ص۴۲۳.
در وقت ورود به مسجد، همچنین سوار شدن بر مرکب و پیاده شدن از آن، [۵۷]
العروة الوثقى، ج۲، ص۴۱۳.
هنگام تراشیدن سر براى حاجی،هنگام آمیزش، [۵۹]
العروة الوثقى، ج۲، ص۸۰۰.
در وقت خوردن و آشامیدن و نیز در آغاز خوردن هر نوع از غذاهاى سفره، و چنانچه هنگام شروع به غذا فراموش کند، مستحب است هر زمان که یادش بیاید نام خدا را ببرد. قسم با ذکر نام خداوند محقّق مىشودهمچنین از شرایط حلیت ذبیحه و شکار، بردن نام خداوند است و ترک عمدى تسمیه موجب حرمت آنها مىشود. ۴ - تسمیه به معناى اسمتسمیه به معنای دوم در بابهایى نظیر نکاح، طلاق و لعان به کار رفته است. از شرایط صحت عقد ازدواج، تمییز زوجه یا زوج از غیر آن با اشاره یا توصیف و یا تسمیه (تعیین او به اسم) است. در طلاق و لعان نیز حکم همین گونه است. ۵ - پانویس
۶ - منبع۷ - فهرست منابع(۱) محمد ابشیهی، المستطرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، ۱۹۸۶م. (۲) محمد ابن بابویه، التوحید، به کوشش هاشم حسینیتهرانی، تهران، ۱۳۸۷ق. (۳) محمد ابن بابویه، معانی الاخبار، قم، مکتبة المفید. (۴) عبدالله ابن بسطام و حسین بن بسطام، طب الائمة، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م. (۵) احمد ابن تیمیه، کتب و رسائل و فتاوی، به کوشش عبدالرحمان نجدی، بیروت، مکتبة ابن تیمیه. (۶) محمد ابن جزری، النشر فی القرائات العشر، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد. (۷) عبدالرحمان ابن جوزی، زاد المسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق. (۸) محمد ابن حبان، الصحیح، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق. (۹) حسین ابن خالویه، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰ق. (۱۰) محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر. (۱۱) علی ابن طاووس، الطرائف، قم، ۱۴۰۰ق. (۱۲) یوسف ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق. (۱۳) محییالدین ابن عربی، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۳۲۹ق. (۱۴) احمد ابن فارس، الصاحبی، بیروت، ۱۳۸۲ق. (۱۵) عبدالله ابن قدامه، المغنی، بیروت، دارالمکتب العربیه. (۱۶) محمد ابن قیم جوزیه، زاد المعاد، به کوشش شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، کویت/ بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م. (۱۷) ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، ۱۴۰۱ق. (۱۸) ابن ندیم، الفهرست. (۱۹) عبدالملک ابن هشام، السیرة النبویة، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت، ۱۹۷۵م. (۲۰) سلیمان ابوداوود، السنن، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م. (۲۱) عبدالله ابوالشیخ، اخلاق النبی (صلی الله علیه و اله و سلم) و آدابه، ریاض، ۱۹۹۸م. (۲۲) عبدالله ابوالشیخ، العظمة، به کوشش رضاء الله مبارکفوری، ریاض، ۱۴۱۰ق. (۲۳) حسین ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۵ش. (۲۴) احمد بن حنبل، المسند، قاهره، ۱۳۱۳ق. (۲۵) علی شواخ اسحاق، معجم مصنفات القرآن الکریم، ریاض، دارالرفاعی. (۲۶) محمد اسدیان خرمآبادی و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش. (۲۷) علیاکبر الاهی خراسانی، «بحثی درباره بسمله»، مشکاة، مشهد، ۱۳۷۶ش، شم ۲۱. (۲۸) زکریا انصاری، فتح الوهاب، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۲۹) محمد بابا افضل کاشانی، جامع الحکمة، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۶۱ش. (۳۰) هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۳۱) احمد برقی، المحاسن، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۲ق. (۳۲) ابراهیم بسیونی، البسملة بین اهل العبارة و الاشارة، قاهره، ۱۹۷۲م. (۳۳) محمدحسن بکایی، کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تهران، ۱۳۸۲ق. (۳۴) محمود پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، ۱۳۵۵ش. (۳۵) ترجمه تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۳۹ش. (۳۶) عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۳۷) احمد جصاص، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمدشاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۳۸) حاجیخلیفه، کشف. (۳۹) محمد حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۴۰) موسی حجاوی، «الاقناع»، همراه کشاف القناع بهوتی، ریاض، مکتبة نصر الحدیثه. (۴۱) محمد حر عاملی، وسائل الشیعة، به کوشش عبدالرحیم ربانی، بیروت، ۱۳۹۱ق. (۴۲) عبدالمنعم حفنی، معجم مصطلحات الصوفیة، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م. (۴۳) علی حلبی، السیرة الحلبیة، بیروت، ۱۴۰۰ق. (۴۴) عبد علی حویزی، نور الثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۳-۱۳۸۵ق. (۴۵) مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، ۱۳۶۲ش. (۴۶) ابوالقاسم خویی، البیان، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م. (۴۷) ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، به کوشش بایرام صادقی، تبریز، ۱۳۶۷ش. (۴۸) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۴۹) محمد سرخسی، المبسوط، استانبول، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. (۵۰) رضا سقازاده واعظ، ادعیه و ادویه، تهران، ۱۳۴۳ش. (۵۱) سیوطی، الاتقان، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قم، ۱۳۶۳. (۵۲) سیوطی، تنویر الحوالک، بیروت، ۱۴۱۸ق/ ۱۹۹۷م. (۵۳) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۵۴) عبدالمجید شروانی، حواشی بر شرح المنهاج ابن حجر، بیروت، دارالفکر. (۵۵) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش. (۵۶) محمد شوکانی، فتحالقدیر، بیروت، دارالفکر. (۵۷) زینالدین شهیدثانی، منیة المرید، به کوشش رضا مختاری، ۱۴۰۹ق/ ۱۳۶۸ش. (۵۸) احمد زکی صفوت، جمهرة خطب العرب فی عصور العربیة الزاهرة، بیروت، مکتبة الادب. (۵۹) محمد صولی، ادب الکتاب، به کوشش محمد بهجت اثری، قاهره، ۱۳۴۱ق. (۶۰) طبری، جامع البیان، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۶۱) محمد طوسی، الاستبصار، نجف، ۱۳۷۵ق. (۶۲) محمد طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ۱۴۰۹ق. (۶۳) محمد طوسی، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۶۴) فریدالدین عطار نیشابوری، دیوان اشعار، به کوشش تقی تفضلی، تهـران، ۱۳۷۴ش. (۶۵) احمد عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۶۶) محمد عیاشی، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، ۱۳۸۱ش. (۶۷) محمد غروی، الاسم الاعظم، بیروت/ قم، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. (۶۸) فرهنگ بزرگ سخن، به کوشش حسن انوری، تهران، ۱۳۸۱ش. (۶۹) قرآن کریم. (۷۰) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م. (۷۱) عبدالکریم قشیری، لطائف الاشارات، به کوشش ابراهیم بسیونی، قاهره، ۱۳۸۱-۱۹۸۳م. (۷۲) احمد قلقشندی، صبح الاعشی، به کوشش یوسف علی طویل، بیروت، ۱۹۸۷م. (۷۳) ابراهیم قیصری، «تعبیرات عرفانی بسمله در کشف الاسرار میبدی»، مشکوة، تهران، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش، شم ۳۳-۳۴. (۷۴) عبدالحی کتانی، نظام الحکومة النبویة، بیروت، دارالکتاب العربی. (۷۵) علی کرباسی راوری، فرهنگ مردم راور، تهران، ۱۳۶۵ش. (۷۶) انستاس ماری کرملی، النقود العربیة و الاسلامیة و علم النمیات، قاهره، ۱۹۸۷م. (۷۷) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۷ش. (۷۸) لغتنامه دهخدا. (۷۹) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۸۰) علی مرداوی، الانصاف، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۸۱) علی مسعودی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، دارالصاوی. (۸۲) مسلم بن حجاج، الصحیح، به کوشش موسی شاهین لاشین و احمد عمرهاشم، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م. (۸۳) احمد مقریزی، النقود الاسلامیة، به کوشش محمد بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م. (۸۴) احمد میبدی، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش. (۸۵) احمد نسایی، السنن الکبری، بیروت، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م. (۸۶) عبدالله نسفی، تفسیر، بیروت، داراحیاء الکتب العربی. (۸۷) نظامی گنجوی، «مخزن الاسرار»، کلیات دیوان، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۳۵ش. (۸۸) یحیی نووی، روضة الطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۸۹) یحیی نووی، شرح صحیح مسلم، بیروت، ۱۳۹۲ق. (۹۰) یحیی نووی، المجموع، بیروت، دارالفکر. (۹۱) محمدمهدی هراتی، تجلی هنر در کتابت بسمالله، مشهد، ۱۳۶۷ش. (۹۲) صادق همایونی، آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، ۱۳۵۳ش. (۹۳) علی هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۹۴) یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی. ۸ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تسمیه در فقه و علوم قرآنی»، ج۱۵، ص۵۹۳۲. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۴۸۰. |